باغچه ی خاکستری

ساخت وبلاگ
راه را گم کردم و باز به خانه ی اول بازگشم  سال هاست که با کینه ای کهنه به دنبال مسیر خوشبختی می گردم چه بسیار اندوه ها پشت این نقاب من آرامیده است  حال که بازگشتم ... حال که جز شکست هیچ چیز دستم را نگرفت .... دیگر تلاش نمی کنم به استقبال سکوت می روم... و زندگی خاکستری ام را  بی نقاب تماشا می کنم .   نوشته شده در جمعه یکم بهمن ۱۳۹۵ساعت 3:47 توسط Mohammad| باغچه ی خاکستری ...
ما را در سایت باغچه ی خاکستری دنبال می کنید

برچسب : کمدی,الهی, نویسنده : agrayroadsa بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 9:26

خواب ، چشم هایم گرفت از خستگی دیگر رهایی نیست انگار  راه این شب را گرفت پاهای من دیگر توانی نیست انگار در دل شب های خیس بی ترانه این تنفر این سیاهی هاست ، که می ماند انگار آخرِ این راه پر پیچ و خم من  خوابِ ترس و وحشت و سیگار است انگار امشبم مثل هزار و یک شب قبل  درد هایم را نوشتم من ولی فرق دارد انگار نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 1:22 توسط Mohammad| باغچه ی خاکستری ...
ما را در سایت باغچه ی خاکستری دنبال می کنید

برچسب : هزار, نویسنده : agrayroadsa بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 9:26

یادش به خیر قبل ها ، دلم هوای بچگی ام را می کرد دلم برای نیمکت و گچ و زنگ مدرسه تنگ می شد برای همبازی های دوران کودکی ، برف بازی ، رگبار های بهاری ، تابستان ، ...حداقل آن روزها عطر آن خاطره ها ، مرا در مسیر زندگی ام حفظ می کرداما حال که به خود می اندیشم در پیچ و خم انتهای افکار پر ابهاممخود را در گوشه ی خیابان همانند علف هرزی که در زیر پلی در جوب روییده پیدا میکنم نه هستم ...نه نیستم ...هر روز بیشتر از روزهای قبل فراموش می کنم ... فراموش می شوم...دیگر چیزی جز تاریکی دیدنی نیست  کاش تکرار شوم . نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 21:6 توسط Mohammad| باغچه ی خاکستری ...
ما را در سایت باغچه ی خاکستری دنبال می کنید

برچسب : پوچی,مطلق, نویسنده : agrayroadsa بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 9:26